پرواز فرشته کوچولوپرواز فرشته کوچولو، تا این لحظه: 9 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره

پرواز یک فرشته

شادی

چقدر مردم دیشب شاد بودن...حس قشنگی داشت شادی مردم...از این میشه نتیجه گرفت درد مردم ناخداگاه روی زندگی ما هم اثر میزاره و شادیشون هم همین طور....ان شاالله تمام مردم ایران خوشبختی رو با تمام وجودشون فارغ از چه کسی بودن رییس جمهور با تمام وجود درک کنن به امید اون روز
31 ارديبهشت 1396

کد بانو

از یک خونه کاملا تمیز پست میزارم که بوی خورشت فسنجونش توش پیچیده.............. همچین کدبانویی هستم من **بدترین قسمت خونه داری به نظر من ظرف شستنه.به من بگن هر روز جارو و گردگیری کن اما یک استکان نشور. الان ناگفته نمونه فقط ظرفام مونده ...
31 ارديبهشت 1396

نوستالژی یک دهه شصتی

من دوران تینیجریم رو تو یک خونه بودم کاملا قدیمی.از این خونه ها که چندین اتاق داره و حیاط بزرگ با دیوارهای کاهگلی .خیلی خیلی خونمون رو در عالم بچگی دوست داشتیم .کل تابستون ما سه تا دختر خاله بازی میکردیم.یک حوض هم وسط حیاط بود که البته اب نداشت .بعضی وقتها خونمون تو حوض بود بعضی وقتها هم بالای درخت!!!!!!!! اره یک درخت آلو داشتیم که بسیار سرسبز بود.فکر کنید تازه دو تا خواهرام هم بالای درخت میومدن مهمونی..... غذاهامون هم معمولا میوه خورد شده و ماست با تزیینات مخصوص و البته دلمه با استفاده از برگ درخت باغچه که قابل خوردن نبود.کلی هم اسباب بازی داشتیم که آنتیک نبودن ولی کلی انرژی میگرفتیم با داشتنشون.هر کدوم از ما هم یک عروسک داشتیم که اسم...
30 ارديبهشت 1396

همسر

جناب همسر چند وقتیه که همش میگه سرگیجه دارم و دست و پاهام مور مور میشه چندین بار هم دکتر رفت و ازمایش خون و خداروشکر چیز خاصی نبود حتی دکتر گوش و حلق و بینی هم رفت که اون دکتر تشخیص داد که به خاطر مایع گوشت هست و چند تا کار فیزیکی کرد و داروی خاصی هم نداد و گفت خوب میشی که نشد یک ویزیت 200 هزار تومنی هم گرفت .تا اینکه وقتی دید بهتر نمیشه رفتیم دکتر مغز و اعصاب.اون هم فرستاد mri و نوار عصب روز گذشته همه رو بردیم دکتر تا ببینه البته ام ار ای رو قبلا دیده بود و خداروشکر گفته بود چیزی نیست این دفعه جوابش و نوار عصب رو دید.باز هم گفت که مشکل جسمی نداری و مشکل عصبی داری و عصبی هستی.اما همسر همچنان تاکید داره که عصبی نیست و مشکلی داره.حتی با دکتر ...
27 ارديبهشت 1396

خونه باغ

جمعه گذشته رفته بودیم باغ دوست همسری.باغ کوچیکی بود ولی پر از درخت و سبزه پنجره رو که باز میکردی یک عالمه درخت و گل محمدی میدیدی که عطرشون مستت میکرد.بیرون روستا هم رود و کوه و درخت و.... خلاصه که بهشتی بودبرای خودش.خوش گذشت جای دوستان خالی یکی از فانتزیهام اینه که خونه زندگیمون رو توی شهر بفروشیم و بریم توی یک روستای دور افتاده که هنوز دست نخورده مونده...کوچه هاش خاکی هست و نمای خونه ها کاه گلی....یعنی عاشق همچین جاییم. کلی درخت و گل و سبزی خوردن بکاریم و روزها من و همسری تو باغمون بچرخیم و لذت ببریم. تمام دکور خونه رو هم به سبک قدیم و سنتی میچینم همراه با کرسی.........یعنی میشه یک روز بی دغدغه زندگی کرد..... ...
17 ارديبهشت 1396

همسرانه

با وجود تمام بالا و پایینی های زندگی و اخلاق های خوب و بد مطمئنم همه ما همسرامون رو دوست داریم و نمیتونیم درد و رنج و بیماریشون رو ببینیم و حتی ارامشی درکنارشون داریم که وقتی نیستن تازه متوجه اون میشم. **همسری چند روز ماموریت بود **به خاطر سرگیجه رفت mri که خدا رو شکر بخیر گذشت
12 ارديبهشت 1396

اخر هفته ایی که گذشت

بالاخره رفتم عروسی البته اجباری رفتم اصلا آمادگیش رو نداشتم به اصرار همسر رفتم.کلی کارای نکرده داشتم و همین طور امتحان زبان اما رفتم عروسی خوب بود همه بودن خوش گذشت اما وقتی تنها میری و همه احوال شوهرت رو می پرسن که چرا نیومده بیشتر غصه ات میگیره تا اینکه شاد باشی. اونجا که بودم از همسری خواستم که به موسسه زبان بره و اعلام کنه که من نمی تونم امتحان بدم.اما همین کار کوچیک رو هم جناب همسر خان انجام نداد و مجبور شدم برگشتن کلی التماس کنم تا از من دوباره امتحان بگیرن و این به شدت اعصابم رو بهم ریخته که چرا واقعا چرا کوچکترین کاری و قدمی برای ما برداشتن براشون اینقدر سخته.منی که هزار جا براش رفتم و هزار کار براش انجام دادم.از ثبت نام ف...
5 ارديبهشت 1396